مردم می گویند که مجموعه های پنبه و ابریشم لوئیز از استودیوی او در سیدنی آغاز شد.

اما واقعاً این از زمانی شروع شد که او دختر کوچکی بود و به اتاق خواب مادربزرگش می رفت (مادربزرگش در خانه همسایه زندگی می کرد). او کشوهای لباس زیر مادربزرگ خود را باز می کرد و به انبوه لباس های شب و پنبه ای پنبه ای و ابریشمی اش نگاه می کرد ، که همه زیبایی دست دوزی ، عاشقانه و بسیار سکسی نیز بودند.

کشوهای مادربزرگش

به نظر می رسد از این کشوها تاچ پین ، فرل و دکمه های پوسته مروارید کف می کند.

البته قرار نبود لوئیز در اتاق خواب مادربزرگش تنها و بدون نظارت باشد و هر لباس خواب لوکس نانا را روی زمین بکشد.

و مادربزرگش فقط بهترین پنبه ها و لباس خواب های ابریشمی را داشت. نانا از لوئیز در بیست سالگی یک کامیون لباس زیر را در پاریس خریده بود.

پیراهن پاریس

مادربزرگ لوئیز را مادر و عمه اش به اروپا بردند تا او را از مردی که می خواست ازدواج کند دور کند. اینگونه بود که او برای خرید شلوار خود در پاریس آمد.

   

البته به محض بازگشت مسافران به سیدنی 18 ماه بعد ، مادربزرگ لوئیز وارد این ازدواج شد. خوش قیافه و رقصنده ای عالی بود. یک دارایی در یک مهمانی شام. آیا تمام آنچه در شوهر نیاز دارید نیست؟

لوئیز به کشوها و جعبه های نانا خود خیره شد و صداهای پنبه ای ، کمبری ، بادیستن و ماسلین ها را که بیشتر به رنگ سفید و دستی با نخ سفید گلدوزی شده بودند ، دید. گاهی اوقات یک یا دو رنگ در رنگ های کم رنگ ، صورتی کم رنگ ، زردآلو یا آبی وجود دارد ، اما بیشتر آنها سفید بودند.

در یک مجموعه جداگانه از کشوها و جعبه های داخل کمد لباس زیر ، مجموعه لباس شب حریر مادربزرگش قرار داشت. این کشوها به فورت ناکس معروف بودند. نگه داشتن وارد نشوید. Verboten

کرپ ابریشم د چین ، ساتن های ابریشمی براق ، عاج ، زردآلو نرم ، سیاه و سفید ، همه در ردیف هایی قرار گرفته اند که کاغذهای دستمال کاغذی بین آنها قرار گرفته و بوی اسطوخودوس است. انگشتان کوچک لوئیز ، چسبناک از کیکی که تازه خورده بود ، همه زیبایی ها بود.

کاش آن روزها دوربین مداربسته داشتند!
مادربزرگ لوئیز هر سه شنبه ، (نام او لولا بود و لوئیز یکی از لباس های شب نخی خود را به نام او نامگذاری کرده است) برای خرید به شهر رفت و در باشگاه بانوانش ماها جونگ بازی کرد. او پس از بازگشت لوئیز از مدرسه به خانه بر نمی گردد.

روزهای سه شنبه بود که لوئیز به فورت ناکس دسترسی پیدا کرد.
لوئیز با گفتن دروغی معقول و منطقی به مادر درباره اینکه کجا می رود ، یواشکی وارد درب بعدی شد (ورودی کناری همیشه باز بود).

توقف لحظه ای برای سرقت کیک از شربت خانه مادربزرگش ، ایستگاه بعدی او اتاق خواب و کشوها بود

به دلایلی لوئیز لباس زیر زنانه را دوست داشت. او سفیدی لباس شب نخی و لوکس بودن لباس های ابریشمی عاج را دوست داشت. انگشتانش روی گلهای گلدوزی شده گلدوزی شده و دوخته های ساتن کمان و روبان بالا و پایین می زدند. طرح های پیچیده و ظریف که توسط گلدوزی های متخصص در آتلیه های پاریس تصور می شود.

خانم ، آن ماکارونها خیلی خوشمزه هستند

بعضی اوقات مادربزرگش لولا خاطرات بوتیک های لباس زیر را در پاریس که لباس قبل خود را پیدا کرده بود یاد می آورد. لولا هر وقت می توانست به مادر و عمه خود برگه بدهد ، در محله های طراح لوکس قدم می زد. در مسیر او به سوراخ آب چای بعد از ظهر Laduree مورد علاقه خود می گشت. خیلی خوشمزه. لولا به همان روشی که در لباس زیر زنانه غرق می شد ماکارون را غرق می کرد. خوشبختانه لولا قد بلند و لاغر بود و در تمام زندگی خود باقی ماند.

زندگی عادلانه نیست.

 

.                                       

 

بعد از صرف چای بعد از ظهر ، لولا به فروشگاه های تخصصی در مورد همه چیزهای زیبایی که دوست داشت و قصد داشت آن را بدست آورد ، رفت.

پدر لولا مقدار زیادی پول نقد به او تحویل داده بود.

خوش شانس بود که پدرش قبل از ترک سیدنی و حرکت به پاریس ، وجوه او را به مقدار زیادی به او داده بود. پدر لولا بیشتر شبیه مردی بود که لولا می خواست با او ازدواج کند. او مردی عزیز ، خوش قیافه ، رقصنده عالی و دارایی در یک مهمانی شام بود. مادر لولا او را دوست داشت اما قماربازی او را خسته کننده می دانست. مخصوصاً که مجبور بود او را به طور دوره ای وثیقه کند.

وقتی لولا وارد یک بوتیک لباس زیر پاریسی شد ، به نوعی به خلسه رفت. شناورهای پایین ساتن های ابریشمی ، اجازه می دهد دستانش به طور اغوا کننده ای از روی هر لباس شب لوکس سر خوردند. لولا نرمی را در کنار پوست خود احساس کرد. این لولا بهشت ​​بود.

وقتی خیلی احساس چنین چیزهای دوست داشتنی ای می کنید ، طبیعتاً مجبور هستید که خود را به آنها معرفی کنید. به صمیمی ترین راه ها.

مالکیت کل!

لولا بارگیری شد و تمایلات خود را کوتاه نکرد.

آن جعبه های الهی پاریسی که ما آنها را می شناسیم و دوستشان داریم بیرون آمدند. ابرهای کاغذ دستمال کاغذی و استراحت در این لانه مجلل آرزوهای قلب لولا را جلب کرد.

لولا همیشه با پنج یا شش یا بیست لباس شب نخی سفید شروع می کرد.

آنها باید قلاب ظریف و ظریف داشته باشند ، ترجیحاً روی بدن ، جایی که لولا وقتی به آینه نگاه می کرد ، آن را می دید.

او این کار را اغلب انجام می داد.

او بعضی ها را با آستین های کلاه برای نشان دادن بازوانش دوست داشت و برخی دیگر با آستین ¾ برای کمی رمز و راز بازو.

یک پارچه یا پلیسه باریک ارگاندای باریک در انتهای کلاه یا آستین بلند ، لولا را به سمت تصویب تصویب می کند.

دست سفید سیگار کشیدن واترلو بود. بر خلاف ناپلئون ، که از باخت بیزار بود ، لولا اسیر تمام چیزهای دود شده بود. او خود را تحویل داد و با کمال میل به مکان های استفاده رفت.

عزیزم ، او می خواهد عزیزم ،

فقط برو و پیدا کردن هر آنچه که شما با دود سفید. مکان ها می توانستند لولا را به سالن عقب هدایت کنند ، جایی که او مانند یک شیر زن با یک قتل ، می دانست که با لولا بسیار سرگرم خواهد شد.

لولا واقعاً هدف خود انضباطی را نمی دید. او فقط خودش را با هر آنچه که به او علاقه داشت خیره کرد. و بیشتر لباس زیرهایی که او در بیست سالگی در پاریس دیده بود ، بیایید قبول کنیم ، یک ضرورت بود.

پدر او روند اجتناب از عواقب ناخوشایند را به او آموخته بود. مانند زمانی که مادرش مجبور شده بود جواهرات خود را که در یک شرط بندی قمار از دست داده بود نجات دهد. لولا تماشا کرد و یاد گرفت. پدرش در هنگام بدبختی بسیار باشکوه بود. و لولا یاد گرفت که هر وقت در گوشه ای تنگ بود ، جذابیت را در سطل ها انباشت. او در واقع فرزند پدرش بود و او او را دوست داشت. بنابراین مبلغ مخفیانه وجوهی که او به وی داده بود کاملاً دوست داشتنی بود.

آیا ما با لولا در پاریس ادامه خواهیم داد. پاریس خیلی برگشت پذیر است ، پیدا نمی کنید و آن چاله های پول بسیار اجتناب ناپذیر است.

در سراسر کف پارکت بسیار صیقلی ، جعبه های خالی و دستمال کاغذی از لباس خواب پنبه ای و ابریشمی که برای بازرسی لولا باز نشده بود ، پخش شده بود.

لولا همیشه با لباس خواب نخی شروع می کرد. او گفت که این غذای اصلی است و دسر را ابریشم می کند.

لولا مانند غاز فوی گراس جشن گرفت

 

 

او سپس در کیف خود فرو رفت تا احساس کند اسکناس های بانمک فرانسوی پدر بادی که آرام می خوابند. آنها بی ادبانه بیدار و تحویل شیر زن فرانسوی شدند که با قناعت غرید.

 

همه چیز را به هتل من بفرست ، لولا شیرین لبخند زد.

شیر فرانسوی خم شد و خراشیده شد. لولا به آن علاقه داشت.

عصر همان روز درهای اتاق سوئیت لولا باز شد و سه پسر وارد شدند. آنها مانند شترهای پر از فرش در بازار استانبول از این طرف به آن طرف می لرزیدند.

لولا با دستهای دراز شده به سمت آنها هجوم برد و در حالی که چشمانش این فضل را می گرفت ، بوسه می وزید. صورت او به شکل یک دزد دریایی بود که یک گالئون اسپانیایی پر از طلا را مشاهده می کرد.

او تقریبا ذخایر جعلی اروپا را از دست داد.

لولا به راحتی می توانست در یک شور و نشاط فراوان استرالیایی حل شود. خدا را شکر که خودش خودش را چک کرد. سخنان خردمندانه پدرش به مغز او سرازیر شد.

"تظاهر عزیزم همیشه تظاهر".

لولا که پاپیون های بسته بندی جعبه ها را از بین می برد ، مانند یک پرنده شکاری در اعماق هر چاه مجلل و باشکوه لباس زیر زنانه پرواز کرد.

او لباس خواب گلدوزی شده و مناسب برای لولا را بیرون آورد.

لباس خواب پنبه ای زیبا و پین دار با ریزهای باریک ارگانیسم و ​​باریک در اطراف گردن و آستین های کم برش. بعضی از لباس های شب برای زمانی که لولا می خواست بازو داشته باشد آستین کلاه داشت. برخی از آنها ¾ آستین برای لحظات رمز و راز بازو داشتند.

گل های سفید ، ساقه ها و برگ های گلدوزی شده دست سفید روی بدنه های رمانتیک دوخته شده است. جریان دامن های لباس شب در ابرهایی از پنبه پنبه ای. کوههایی از لباس خواب نخی ریخته و به کف زمین می روند که مانند بهمن های سفید و بزرگ یخ و برف خوابیده اند.

پس از بلعیدن غذای اصلی خود ، لولا به سمت دسر پیش رفت و لباس خواب ابریشمی اش را انتخاب کرد. ممنون بابا

ابریشم الهی ترین پارچه ، لغزنده ، انعطاف پذیر ، براق است اگر ابریشم ساتن باشد ، مات در صورت کرپ چینی است. در صورت کیفیت خوب قابل شستشو است (مجموعه ابریشم لوئیز قابل شستشو است) و اگر مهربان باشید و با دست بشویید ماندگاری بالایی دارد.

لولا ذاتاً آدم مهربانی نبود

اما در سیدنی او یک خانم شستشو داشت و بنابراین لباس خواب ابریشمی او دوام آورد.

لولا خیلی طولانی فکر کرد.

اما به هر حال با گذاشتن لباس شب در تختخواب هتل هر زمان که مسافرت رفت می توان این مشکل را برطرف کرد. لولا اوایل خشونت لباسشویی های هتل را کشف کرد. مادر لولا زنگ می زد به لباسشویی هتل و می پرسید آیا لباس شب لولا در ملافه ها پیدا شده است؟

افسوس که بندرت بود.

این روش لباسشویی های هتل ها تا به امروز و باعث رضایت لوئیز است که به طور مرتب جایگزین لباس های شب دزدیده شده از این طریق از مشتریان عزیز خود می شود ، که بیشتر آنها مانند گله های پرندگان مهاجر در جهان سفر می کنند.

لباس خواب لوئیز در سراسر جهان مورد استقبال قرار گرفته است. با این حال ، ما در مورد Harrods و Galleries Lafayette صحبت نمی کنیم (اگرچه Harrods در لندن و Galleries Lafayette در پاریس لباس خواب او را بلعیده اند)

نه ، ما در مورد همه خانمهایی که در همه اتاق های شستشوی هتل در سراسر جهان صحبت می کنند صحبت می کنند و در خلاقیت های خود به رختخواب می روند.

عمر طولانی برای خانم های لباسشویی.

لوئیز با رضایت لبخند می زند.